- بازدید : (1593)
چكيده
نياز بهآموزش از نيازهاي مهم و ضروري بشر بوده و هست و مدارس نقش حياتي درپاسخگويي بهاين نياز دارند. يكي از مهمترين عوامل مؤثر بر يادگيري، محيط كلاس است.معلمان بايد از موانع و مشكلات آموزشي در محيط كلاس جلوگيري نمايند و بتوانند يكمحيط شاد و خلاق براي يادگيري و تعامل اجتماعي فراهم نمايند. آنان بايد مشخص كنند كهچگونه در كلاس راهنماييهايي را ارائه دهند و از اطلاعات چگونه استفاده كنند. در كلاسبراي بهينهسازي استفاده از زمان، جهت يادگيري دانشآموزان بايد از بين تعداد بسيار زيادياز راهبردهاي آموزشي و مديريتي، راهبردهايي را انتخاب كرد كه بتواند بهتر بهنتيجه برسد.
البته اگر آموزش اثربخشي در كار نباشد، هيچ يك از مهارتهاي مديريت كلاس بهجايينخواهد رسيد ولي اين مطلب بهاين معني نيست كه آموزش مناسب بهواقع از بروز همهيمشكلات مربوط بهمديريت كلاس پيشگيري خواهد كرد. حتي معلمان با تجربه و با كاراييبالا نيز بايد راهبردهاي مناسب مديريت كلاس را بدانند تا در جريان >يادگيري< وقفه و خلليايجاد نگردد.
موضوع مديريت كلاس از ديرباز بهمثابه پيچيدهترين موضوع شناخته شده است وهمواره با مشكلات و موانعي روبرو بوده است. در اين مقاله سعي شد پس از تعريفهايمديريت كلاس، مطالب گوناگوني مرتبط با موضوع مورد بحث قرار گيرد. مطالبي نظيراهداف عمدهي مديريت كلاس، عناصر مؤثر بر مديريت كلاس، موانع و مشكلات مديريتكلاس، دانشآموزان مسألهدار و مديريت كلاس، معلم و مديريت كلاس و در پايان با توجهبهموضوعهاي مطرح شده، راهبردهايي جهت مديريت مؤثر كلاس درس ارائه شد و بانتيجهگيري از بحث، جمعبندي كلي از مديريت كلاس، موانع و راهبردهاي آن بهدست آمد.
مقدمه
پيشرفت هر جامعه بهچگونگي كيفيت آموزش و پرورش آن جامعه بستگي دارد.كلاس، مركزي براي نظام پوياي تعامل انسان است. هر روز هزاران رفتار كلامي وغيركلاميبهطورفرديوجمعيدر كلاساتفاقميافتدكهدر جاي خود قابل تأمل است.
فنون مديريت كلاس بهوسيلهي عوامل مشخصكنندهي موقعيت معلم ودانشآموز اندازهگيري ميشوند و نگرشهاي دانشآموزان در كلاس رسمي و رشدآنان با مهارتهاي مديريتي معلم در كلاس توسعه مييابد.
مديريت كلاس اولين سطح مديريت آموزشي است و پايهي سطوح بالاتر مديريتيعني مديريت مدرسه، مديريت ناحيه و مديريت كل نظام آموزش و پرروش محسوبميشود و در شكل دادن بهساختار آموزش و فرايند تدريس و ساخت شخصيت وروند ذهني، عاطفي، آموزشي و تربيتي دانشآموزان نقش اساسي دارد (صباغيان،1380).
گرچه كارايي معلم براساس نگرش، نيات و شخصيت از يك سو و همه جانبه بودناو بر اساس مهارت در توانمندسازي دانشآموزان از سوي ديگر سنگ بناي مديريتكلاس درس است، اما معلم بهمهارتها و فنوني سازمان دهنده نياز دارد تا شرايطبهينهاي را براي تحقق يادگيري خلق كند (تاجالدين، 1382).
پس بسيار شايسته است كه مديريت كلاس و اهم مطالب مربوط بهآن بررسي شدهو موانع و مشكلات مديريت مؤثر بررسي شده و راهبردهايي جهت مقابله و رفع موانعمديريت كلاس تحليل و ارائه گردد تا بتوانيم با بهكارگيري راهبردها بر مشكلات فائقآمده و محيط كلاس را بهمحيطي جذاب، شاد و مثبت جهت حداكثر تعامل ويادگيري تبديل كنيم.
تعاريفي از مديريت كلاس(82(
موضوع مديريت در كلاس درس يكي از مباحثي است كه در ارتقاي كيفي نظامآموزش و پرورش تأثير بهسزايي دارد. پيش از بيان تعريفهاي مديريت كلاس، بهتراست چند تعريف از مديريت بيان شود.
پرداختچي (1372) مديريت را كار كردن با افراد و بهوسيله افراد و گروهها برايتحقق اهداف سازماني بيان ميكند. چنانچه بخواهيم اين تعريف را بهمديريتكلاس مربوط سازيم، در اين تعريف اهميت مشاركت معلم بهعنوان رهبر و راهنمايدانشآموزان بيشتر ملحوظ است. او همچنين مديريت را مجموعهي فرايندهاييميداند كه از طريق آنها منابع انساني و مادي مناسب و مورد نياز فراهم ميگردد و ازطريق نفوذ بهرفتار و افراد در جهت تحقق اهداف سازمان اثربخش ميگردد. در اينتعريف استفاده بهينه از ابزار و وسايل كمك آموزشي در جهت رشد يادگيري كه هدفاصلي مدرسه و كلاس درس است تحقق مييابد.
صفوي (1372) مديريت كلاس درس را >رهبري كردن امور كلاس درس از طريق:تنظيم برنامهي درسي، سازماندهي مراحل كار و منابع، سازماندهي محيط بهمنظوربالا بردن كارايي، نظارت بر پيشرفت دانشآموزان و پيشبيني مسايل بالقوه< ميداند.
رئوفي (1377) مديريت كلاس درس را اينگونه تعريف ميكند: >مديريت كلاسعبارت است از هنر بهكاربردن دانش تخصصي و بهرهگيري از مهارتهاي كلاسداريدر هدايت دانشآموزان بهسوي اهداف مطلوب مورد نياز دانشآموزان و جامعه<.
مديريت كلاس كليهي تصميمگيريها و اعمالي را كه براي نظم دادن بهكلاس لازماست و تحت عنوان انضباط(83) مطرح ميشود، شامل ميگردد. منظور از اينگونه نظم،مديريت، نگهداري و يا فراهم كردن محيطي است كه در آن يادگيري صحيح همراه باكاهش مسايل و مشكلات براي دانشآموزان انجام ميشود (گينات، 1973، ترجمهسرتيپي 1371، ص 305).
بهنظر اسكريونر(84) (1994) مديريت كلاس درس بهمفهوم >ايجاد شرايط لازمبراي تحقق يادگيري است.< بر اين اساس ميتوان نتيجه گرفت كه مهارتهايمديريت كلاس درس سنگ بناي كل موفقيت در تدريس است.
اهداف عمدهي مديريت كلاس درس
روش معلم در مديريت كلاس براساس جهتگيريهاي انساني در محيط كلاساست. معلم بايد بهدانشآموزان بهعنوان افراد مجزا و مستقل نگاه كند و راههايمناسب براي پذيرش و اجراي رفتاري خاص را در هر دانشآموز پيدا نمايد.
از نظر بيكرووستراپ(85) (2000)، اهداف عمدهي مديريت كلاس درس شاملموارد زير است:
1 - برنامهريزي درسي بر پايهي آميزهاي از تنوع و هدف
2 - ارائهي دستورالعملهاي شفاف بهدانشآموزان در مورد فعاليتهاي درسي
3 - هدايت و نظارت بر يادگيري و فعاليتهاي دانشآموزان
4 - بكارگيري ابزارهاي آموزشي و منابع يادگيري و تدريس
5 - حركت منطقي از يك مرحله از تدريس بهمرحله ديگري از تدريس
6 - زمانبندي فعاليتهاي كلاسي و ايجاد توازن در آنها
7 - شروع و خاتمه هدفمند درس
پس ديده ميشود اصطلاح مديريت كلاس با اصطلاح نظم و انضباط معادل نبودهو مديريت كلاس را ميتوان مجموعهاي از برنامهريزيها و اقداماتي دانست كه معلمبراي اطمينان يافتن از اثربخشي و كارايي يادگيري در كلاس انجام ميدهد معلمانيكه در امر مديريت كلاس موفق هستند نظم و انضباط را در جايگاه مناسب آن در كلصحنهي آموزش قرار ميدهند. با اجراي طرحها و برنامههاي مديريت كلاس معلم نهتنها اميدوار است كه ميزان يادگيري دانشآموزان فزوني يابد، بلكه همچنين بهآنانكمك ميكند كه متوجهي رفتار خود باشند و آنرا اصلاح نمايند (صيامي، 1380).
عناصر مؤثر بر مديريت كلاس
در مديريت كلاس عوامل و عناصر گوناگوني دخيل هستند. مديريت كلاس شاملروشهاي عادي مديريتي، آموزشي و رفتارهاي تعاملي كلاس و عناصر ديگري است.بختيار نصرآبادي و نوروزي (1382) روي شش عنصر راهبردي مؤثر بهشرح زيرتأكيد دارند:
1 - برنامهريزي: معلماني كه برنامهريزي ميكنند انتظارات خود را بهدانشآموزانمنتقل مينمايند در نتيجه پيشرفت علمي و يادگيري آنانرا بالاتر ميبرند.
2 - وضع قوانيني ساده و مؤثر: هدف قوانين مدرسه و كلاس افزايش پيشرفتاجتماعي و علمي دانشآموزان است (كانجلوسي(86)، 1990). معلماني كه مديرانيمؤثر بهحساب ميآيند بهفراگيرانشان ياد ميدهند كه چطور بهقوانين عمل كنند وعمل بهآنرا ادامه دهند. در قوانين كلاسي كارهاي عادي كلاس سازماندهي ميشود.سادگي در فهم و عمل بهقوانين مؤثر است.
3 - بازخورد مثبت در آغاز كار: معلمان موفق شيوههاي تدريس و كنترل كلاس رادر آغاز سال تحصيلي با دانش آموزانشان بهبحث و تبادل نظر ميگذراند وفرصتهايي را فراهم ميكنند تا دانشآموزان قوانين را با سؤال در مورد آنها خوببفهمند (لومباردي(87)، 1992، تاوبر(88)، 1990(
4 - جهتدهي روشن و واضح و مثبت: اگرچه جهتدهيهاي آموزشي ياروشهاي كلاسي بايد مختصر و واضح باشند، ولي با توجه بهاهميت جهتدهيها،آنها بايد مثبت باشند. جهتدهيهاي منفي باعث ايجاد روحيهي شكست در دانشآموزان ميشود.
5 - تصويرسازي سازماندهي و كنترل كلاس: معلمان مؤثر، رفتار دانشآموزان رادر كلاس درس خود بهتصوير ميكشند. آنان بههر دانش آموزي مسؤوليتي برايانجام كار در خلال فعاليت يادگيري ارائه ميدهند و سپس تصويري براي آن چه كهدانشآموز بايد عملا انجام دهد بهوجود ميآورند.
6 - ثبت نمرهها وامتيازها: هر معلمي وظيفهي ثبت نمرهها، ميزان حضور ومشاركت در كلاس، مسايل مربوط بهانضباط و ثبت ديگر جنبههاي كلاس را بر عهدهدارد و براي منصف بودن، منطقي بودن و با ثبات بودن، نيازمند بهيك روش منظمبراي ثبت و نگهداري اطلاعات و نمرهها است.
مرعشي (1371) در مورد ادارهي كلاس و عوامل مؤثر در آن در يكي از مقالههايخود مينويسد: ادارهي كلاس با محيط و موقعيت كلاس ارتباط دارد. موقعيتهاعبارتند از هدفهاي آموزشي، رفتار معلم، مشاركت شاگردان، زمان درس، عدهيدانشآموزان، وسايل و فضاي كلاس و مانند آنها. وي همچنين مسايل، عوامل وابزارهاي مديريت و سازمان كلاس درس را بههفت بخش زير تقسيمبندي ميكند:
1 - مديريت و سازماندهي كلاس درس
2 - عوامل مؤثر در مديريت و سازماندهي كلاس
3 - مسايل و مشكلات مديريت كلاس
4 - برنامههاي درسي و سازماندهي فعاليتها
5 - نظم وانضباط
6 - تشويق و تنبيه
7 - ارزشيابي
موانع و مشكلات مديريت كلاس:
در مديريت كلاس با شرايط اقليمي، جغرافيايي و شرايط كمي و كيفي واستانداردهاي متفاوت و ضوابط موجود و جو كلاس، موانع و مشكلات مديريتيمختلفي در كلاس ايجاد ميشود. البته ابتدا بايد تعريف روشن از موانع و مشكلاتمديريت كلاس داشته باشيم. منظور ما از مشكلات مديريتي هرگونه موقعيتي است كهمحيط يادگيري را مختل ميكند و يا موجب حواسپرتي دانشآموزان و يا معلمميشود.
صيامي (1380) بهنقل از كيندزواتر(89) (1978) منشأ رفتارهايي كه معلمان آنها رامشكلات مديريتي تلقي ميكنند را خود معلمان، مشكلات عاطفي دانشآموزان ورفتارهاي غيرعمدي و ناپايدار دانشآموزان بيان ميكند.
فرانسيس (1975) چهار منبع اصطكاك را با عنوان سر و صدا، وسايل، تحرك و پچپچ توصيف كرده است. هيچيك از اين منابع بهتنهايي براي اقتدار معلم مشكل مهميمحسوب نميشود ولي چنانچه هر يك از آنها بهشكلي نادرست اداره شود، ميتوانداز تحريكي جزيي بهصورت برخوردي مهم ظاهر شود (صباغيان، 1380).
مطالعات نشان ميدهد كه اغلب 30 درصد يا بيشتر زمان آموزشي در هر روزبهصورت پيشبيني شده و يا پيشبيني نشده از بين ميرود و از دست دادن زمان بههرعلتي كه باشد تأثير منفي بر پيشرفت علمي فراگيران ميگذارد و شرايطي را برايمشكلات رفتاري دانشآموزان ايجاد ميكند (اورتسون و هاريس(90)، 1992(
وقفههاي هنگام راهنماييهاي معلم قبل و بعد از يك بخش آموزشي، دليل اكثرمشكلات مديريتي كلاس و از دست دادن فرصتهاست. در طول كار روزانهاتفاقهاي پيشبيني نشده زيادي روي ميدهند كه اين وقايع ممكن است بهوسيلهيدانشآموزان، مربيان مدرسه و مشاهدهكنندگان آغاز شود.
هر كلاسي داراي زنجيرهاي از خصوصيتها است كه در مقايسه با كلاسهايديگر و با شخصيت و شيوهي كار معلم فضاي مربوط بهخود را بهوجود ميآورد.برخي از ويژگيها را در تمام كلاسها ميتوان يافت و لازم است آنها را در حرفهيمعلمي و ادارهي كلاس مورد توجه قرار داد. (زماني، 1379) بهنقل از دويل(91)(1979) اين ويژگيها را چنين توصيف ميكند:
1 - كلاس محيطي چند بعدي است.
2 - بسياري از حوادث كلاس بهصورت همزمان روي ميدهد.
3 - حوادث كلاسي نه تنها چند بعدي و همزمان است، بلكه هر كدام از آنهابهلحظهاي خاص مربوط ميشود. بهعبارت ديگر اكثر اتفاقهايي كه با هم در كلاسروي ميدهد، نياز بهعكسالعمل آني و لحظهاي معلم دارد.
4 - علاوه بر آني بودن، چند بعدي بودن و همزمان بودن فعاليتها، مهمترينويژگي هر كلاس اين است كه جريان فعاليتها در كلاس بسيار غيرقابل پيشبينياست. اداره كردن چنين محيطي نيازمند تصميمات آني، سريع و مداوم است وبهمهارتهاي خاص مديريتي نياز دارد.
دانشآموزان مسألهدار و مديريت كلاس
در واقع بسياري از معلمان نميدانند وقتي شاگردانشان با احساسات يا مسايليروبرو ميشوند، چه بايد بكنند. بهروي خودشان نياورند و اميدوار باشند مسألهخودش حل شود؟ بهدانشآموز بگويند مشكلات آنان بهكلاس ربطي ندارد؟دانشآموز را نزد مشاور مدرسه بفرستند؟ رفتار وي را با تهديد و تنبيه سركوب كنند؟و...
بهطور يقين مسايل دانشآموزان نميتواند در خانه بماند. شك نيست كه آنان رابهمدرسه ميآورند و وقتي بهمدرسه آورده شد، بهطور جدي مخل فرآيند يادگيرياست و گاهي حتي در عمل يادگيري را غيرممكن ميسازد. وقتي دانشآموزان گرفتاراحساسات شديد يا غم و غصه ميگردند، چون امنيت آنان بهمخاطره افتاده واحتياجات جسميشان اغنا نشده يا فكر ميكنند كنار گذاشته شدهاند و ارزشي ندارنديا مورد محبت نيستند، قدرت انجام كارهاي مدرسهشان نقصان مييابد. در ايناوقات بهاجبار سعي معلم در تدريس كم و بيش بهبنبست ميرسد و حتي شايد عقيمبماند.
تلاش براي شناخت منشأ رفتارهاي ناشايست دانشآموزان شايان توجه است. باآگاهي از منشأ اينگونه رفتارها است كه ميتوان براي شناخت علل آنها اقداماتمناسب بهعمل آورد.
هر معلمي بايد از شيوههاي گوناگون مقابله با مشكلات مديريت كلاس آگاهي كاملداشته باشد. بههنگام تعيين خط مشي مقابله با مشكلات مديريت كلاس بايد هدفاصلي خود را مشخص كند و از خود بپرسد كه اقدامات او تا چه حد در رسيدن بهآنهدف مؤثر خواهند بود.
كيندزواتر، (1978) يادآوري ميكند كه معلمان ميتوانند با بيان انتظارات خود دراولين روزهاي آغاز سال تحصيلي و يا در اولين جلسهي كلاس درس، بهبهترين شكليبا مشكلات عاطفي دانشآموزان روبرو شوند. البته معلم بايد انتظارات خود را درقالب جملات مثبت و محبتآميز بيان كند تا دانشآموزان دريابند كه اين انتظاراتماهيت تنبيهي ندارند بلكه بخشي از مقررات عادي يك كلاس هستند. هوارد(92)،(1974) تأكيد كرده است كه معلمان هرگز نبايد بهمنظور تقويت نظم و انضباط دركلاس بهتهديد متوسل شوند. همچنين او معتقد است كه معلمان بايد در جلو كلاس ازجر و بحث كردن با دانشآموزان اجتناب كنند (صيامي، 1380).
خانه و محيطهاي خارج از مدرسه تأثير عمدهاي روي دانشآموزان و در نتيجهمشكلات كلاس درس و مختل كردن فعاليتهاي يادگيري دارند (تابر، بهنقل از سركارآراني، 1379) معتقد است ما بهعنوان معلم در مورد اين عوامل كار زيادي نميتوانيمانجام دهيم. ما ميتوانيم آن سلسله عوامل درون مدرسه را كه سبب تمايل دانشآموزبهيادگيري ميشوند، مورد بحث قرار دهيم. وي بهپيشنهادهايي در اين خصوصاشاره ميكند كه در زير، چند مورد از آنها آورده شده است.
توجه داشتن بهدانشآموزان، محيط كلاس را بهنحو مطلوبي سازماندهي كردن، درصورت امكان برخي از رفتارهاي ناشايست را ناديده گرفتن، بهدانشآموزان در يافتنراه حل مشكلاتشان كمك كردن، بدرفتاري دانشآموزان را بهخود ارتباط ندادن، ازتجارب همكاران بهره گرفتن، بهدانشآموزان مسؤوليتهايي در حد توانشانواگذاركردن، بدون ايجاد تشويق يا احساس تنبيه در دانشآموز، او را با يكي ازدانشآموزان كلاس ديگر جابهجا كردن و...
تفاوتهاي فردي دانشآموزان و مسايل و مشكلاتشان سبب ميشود كه در هنگامبروز، با اين دانشآموزان متناسب با مقتضيات زماني و شرايط و روحيهي افراد و جوكلاس راهكاري مناسبي بهكار برد و رويكرد مناسبي جهت حل مشكل اتخاذ كرد.
معلم و مديريت كلاس
وظيفهي معلم ساختن فرمولهايي براي مديريت كلاس است. روش تدريس وفلسفهاي كه براساس آن آموزش ميدهد بر نحوهي مديريت كلاس مؤثر است ونحوهي مديريت كلاس نيز بر روش تدريس مؤثر بوده و تجارب موفقيتآميز كلاس رابالا خواهد برد. همانطور كه اكثر معلمان موفق و كارآزموده از روشهاي آزمايششده و موفق استفاده ميكنند.
وظيفهي معلمي روز بهروز پيچيدهتر ميشود، مرعشي (1371) در يكي ازمقالههاي خود مينويسد: در دنياي كنوني نقش معلم از امر كننده يا ارباب وتلقينكنندهي دانش بهتدريج بهسوي رهبري و مديريت برنامهريزي شده تغييركردهاست. نقش جديد معلم اهميت آموزش مديريت كلاس درس را روشنتر ميكند.اكنون معلم خوب يعني يك روانشناس، يك جامعهشناس، يك كارشناس علومتربيتي و سرانجام يك مدير آموزشي است.
كونين(93) (1970) شيوهي كار معلمان موفق و ناموفق را در ادارهي كلاس موردبررسي قرار داده است. بهنظر او يكي از ويژگيهاي مهم معلم در ادارهي كلاس >توجهچندبعدي<است. يعني اينكه معلم بتواند فعاليت لحظه بهلحظهي همهيدانشآموزان را در كلاس زير نظر داشته باشد و دانشآموزان نيز از اين توانايي معلمخودآگاهي داشته باشند (صيامي، 1379).
بيكر و ستراپ (2000) مهمترين چالشهاي معلمان در مديريت كلاس درسبهخصوص كلاسهاي پرتعداد را در موارد زير ميدانند:
1 - پرداختن بهدانشآموزاني كه تواناييهاي آنان بسيار متفاوت از ديگران است.
2 - جلب توجه همهي دانشآموزان بهدرس
3 - انجام دادن كارهاي شفاهي و كارهاي گروهي
4 - ايجاد يا تقويت انگيزه دانشآموزان براي يادگيري
5 - نظارت بر رفتار دانشآموزان
6 - كمك بهدانشآموزان ضعيفتر براي همگام كردن آنان با كل كلاس
7 - نظارت بر پيشرفت يكايك دانشآموزان
8 - تصحيح انبوهي از تكاليف نوشتاري
معلم بهمهارتها و فنوني سازمان دهنده نياز دارد تا شرايط بهينهاي را براي تحققيادگيري خلق كند. اين مهارتها و فنون در قالب مديريت كلاس درس ميگنجد.
ويژگيهاي عمومي معلمان نيز در زمينهي مديريت مؤثر كلاس تأثير زيادي دارد.صيامي (1379) بهنقل از بروفي و پوتنام(94) ميگويد: هر معلم اثربخش بايد فرديبشاش، خوش اخلاق، عاطفي، برخوردار از سلامت رواني و انطباقپذير باشد. بهطوردقيقتر، معلمان مؤثر و كارا افرادي هستند كه بايد بتوانند در لحظههاي بحرانيخونسردي خود را حفظ كنند و بدون اتخاذ موضعي تدافعي يا سلطهجويانهبهحرفهاي دانشآموزان گوش بدهند و از برخوردهايي كه در آنان مسأله برد وباخت مطرح است، بپرهيزند و بهجاي پسروي، سرزنش، آزار و اذيت و ديگرواكنشهاي افراطي، موضع حل مسأله را برگزينند.
زماني (1378) بهنقل از ايزنر(95) (1982) ميگويد: برخي از معلمان در هنر معلمياستعداد بيشتري دارند، اگرچه ممكن است بهضرورت در علم معلمي استعداد خوبينداشته باشند. اين معلمان ميتوانند بهصورتي ماهرانه فضاي كلاس را براي يادگيريمساعد و آنرا دلانگيز كنند.
معلم بايد قادر بهتوصيف دقيق و تخصصي رفتارهايي كه بهآنها اشاره ميكند،باشد و روشن نمايد كه چگونه دانشآموزان ميتوانند الگوي كاربرد رفتارهايمطلوب در كلاس باشند (اورستون(96)، 1995).
راهبردهايي جهت مديريت مؤثر كلاس
معلمان بهمهارتهاي علمي و فني خاصي نياز دارند تا در مديريت كلاس درسموفق شوند. مديريت كلاس اولين سطح مديريت آموزشي است و پايهي سطوح بالاترمديريت محسوب ميشود.
لاسلت و اسميت(97) (1375) توجه معلمان را نسبت بهاهميت مديريت مؤثر دركلاس نه بهعنوان صفت سادهاي كه هر يك از معلمان آن را دارند، بلكه بهعنوانمجموعهاي مركب از مهارت، دانش و شناخت كه ميتواند پرورانده شود، جلبمينمايد و تدريس را داراي چهار جنبهي مديريت، ميانجيگري، اصلاح و نظارتميداند.
مرعشي (1371) معتقد است: در نظام آموزش و پرورش جديد، زماني گفتهميشود كلاس خوب اداره شده است كه دانشآموزان بتوانند با شركت مؤثر در جريانفعاليتهاي آموزشي مطالب درسي را بهخوبي فرا گيرند و در طراحي و اجرايبرنامههاي تحصيلي سهيم باشند و معلم نيز عكسالعمل فردي و جمعي دانشآموزاندر تنظيم برنامههاي درسي را مورد توجه قرار دهد.
جهت مديريت كارآمد كلاس درس توجه بهموارد زير ميتواند سودمند باشد:
1 - توجه بهفضاي كلاس
2 - اعمال كنترل
3 - پيشگيري از وقوع مشكلات
4 - تحسين و تشويق در خور و مناسب
5 - استفاده از شوخي در مواقع ضروري
6 - نظارت دائم بر جريانات كلاس
7 - شكلدهي محيط يادگيري
8 - فعال كردن كلاس
9 - ايجاد و تقويت روحيهي آزادمنشي
10 - ايجاد زمينهي مساعد براي مديريت كلاس متكي بر پيشگيري (زماني،1378(
يكي ديگر از ويژگيهاي مديريت مؤثر كلاس، مهارت معلم در جالب وچالشانگيز كردن موضوع درسي براي دانشآموزان است. وان تيل(98) (1974) بااستناد بهمطالعهاي در مورد معلمان بالتيمور، دريافت كه معلمان موفق در كلاسداريبراي ارائهي موضوع درسي بهگونهاي با نشاط و شورانگيز از رسانههاي ديداري -شنيداري و تمهيدات مؤثر ديگر استفاده ميكنند.
وي همچنين نتيجه گرفت كه مديريت كلاس زماني سادهتر خواهد بود كهموضوعهاي درسي با علايق و نيازهاي دانشآموزان همخواني داشته باشد (صيامي،1379). با توجه بهمطالب بيان شده در كل مقاله، موارد زير را ميتوان بهعنوانراهبردهايي جهت مديريت كلاس درس بيان كرد.
توانايي تغيير موضوع صحبت بهگونهاي آرام و منطقي توسط معلم، حساسيتمعلم در مورد توانايي دانشآموزان در انجام دادن فعاليتهاي گوناگون در زمانهايمتفاوت، توجه معلم بهكل محيط آموزشي، توجه بهشيوهي سازماندهي كلاس، توجهبهمحيط فيزيكي كلاس، تفكر و برنامهريزي براي آموزش مؤثر و مديريت گروهي،تدوين و آموزش اصول و قواعد مربوط بهكلاس، جلب مشاركت اولياي دانشآموزانبههمكاري نزديك در فرايند ياددهي - يادگيري، تدوين و بهكارگيري راهبردهاييبراي استفاده بهينه از فرصتها در جريان آموزش، توجه بهجلوگيري از بروزمشكلات انضباطي، فراگيري روشهاي گوناگون واكنش در برابر مشكلاتدانشآموزان، مهارت در فنون ويژهي كلاسداري، سعي در شناخت بيشتردانشآموزان، برخورد آرام، خونسرد و حرفهاي و استفاده از تجربههاي همكاران وشركت در كلاسهاي ضمن خدمت، آموزش مهارتهاي مديريت كلاس و آشنايي باعلومي نظير روانشناسي كودك و نوجوان و علوم تربيتي و...
در پايان ذكر اين نكته نيز لازم است كه براي كنترل كلاس و مدرسه لازم است كهمعلم با برخي انحرافها كه هميشه سلامت جوانان و بچههاي هر جامعه را تهديدميكنند، آشنايي داشته باشند زيرا اين مسايل نيز نظم و انضباط و مديريت كلاس ومدرسه را بههم ميريزند.
نتيجهگيري
با توجه بهاينكه آموزش و يادگيري بيشتر از طريق تعامل بين معلم و فراگير دركلاس درس اتفاق ميافتد، شايسته است عوامل مؤثر بر آن از طريق روشهاي علميمورد بررسي قرار گيرد. در مديريت اثربخش كلاس عوامل مختلفي از جمله وضعيتتربيتي، عوامل گوناگون فرهنگي، پايگاه اجتماعي و اقتصادي دانشآموزان، تجاربقبلي معلم، مهارتهاي دانشآموزان كلاس و نيز هدفهاي يادگيري مورد توافق معلمو دانشآموز دخالت دارند.
از جمله نتايجي كه ميتوان از محتواي اين مقاله بهدست آورد اين است كهنميتوان جهت مديريت كلاس بهطور صريح و روشن فرمولهايي ارائه داد و بهكارگرفت و سريع بهنتيجه رسيد، بلكه بايد متناسب با فضا و جو كلاس و محتوايآموزشي و منابع و وسايل آموزشي و شرايط اجتماعي، اقتصادي، جغرافيايي و...دانشآموزان كلاس از راهكارهاي مختلفي جهت مديريت كلاس استفاده كرد و بهاينموضوع مهم توجه نمود كه سعي شود از بروز مشكلات در كلاس تا حد امكانپيشگيري گردد و مديريت كلاس را معادل مفاهيم انضباط يا تدريس صرف ندانست.
ايجاد نظم و هماهنگي، شرط لازم تدريس موفق است. ادارهي كلاسي كارآمد ومؤثر يگانه راهي است كه بهآموزش و يادگيري كارساز و مؤثر ختم ميشود. ايجادنظم و هماهنگي شرط لازم يك آموزش سودمند است، ولي كافي نيست.
در پايان، شايان ذكر است كه تمام مطالبي كه در اين مقاله مطرح شد بهاين منظوربود كه معلمان محيط شاد و فعال و خلاقي را براي آموزش فراهم نمايند و براي كنترلكلاس و همچنين افزايش يادگيري بايد از روش آموزش مناسب استفاده كرد. معيارنهايي در هر كار آموزشي، موفقيت دانشآموزان است. پس بايد محيط كلاس را بهيكمحيط جالب، مثبت و جذاب تبديل كرد
- روش های تقویت حافظه
- مکتب اومانیسم
- ماکِیْماکِیْ
- تشکیل قریب الوقوع شورای قرآن و عترت در دانشگاه فرهنگیان
- در مورد دانشگاه فرهنگیان
- مفهوم کلمات
- جملات زیبا
- دانش آموزان با دانشگاه فرهنگیان آشنا شوند
- شورای مناطق دانشگاه فرهنگیان، از ابتدای سال 93 کار خود را به صورت رسمی آغاز خواهد کرد
- علی فرهادیان، به عنوان معاون مدیر کل راهنمایی و مشاوره سازمان مرکزی این دانشگاه، منصوب شد
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .